اعضای محترم هیأت علمی،
همکاران ارجمند،
با سلام و احترام؛
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید.
مولانای بلخی
در این اندیشهام که شعرمولانا چه انگاره زیبایی از برای پژوهیدنست. قدر تشنگی برای پژوهشگر ظرفیست تا آب دریا را به قدر رفع عطش از دریا سوا کند و سیراب شود. این ظرف شکلی دارد متناسب با قدر عطش. نه بسیار بزرگ که پس از سیرابی به دور ریخته شود و نه کم که عطش بر جای بماند. روشی است که دانش و معرفت را آنچنان در خود جمع میآورد که میتوان به راحتی نوشید و سیراب شد. زیبایی کلام جناب آقای دکتر همراه با تلمیحاتی از ادبیات شعری ما که نمونه اش شعر مولانای بلخی بود و دیگر نمونهها، مجلس را طراوتی بخشید و کافه کتاب انسانی بیشترین حضور مشتاقان را در خود دید. از استاد نبوی، استادان و دانشجویان سخندانان حاضر و معاونت محترم فرهنگی دانشگاه، سپاسگزارم.
ششمین نشست کافه کتاب انسانی در باب روش تحقیق، محقق شد و جناب آقای دکتر نبوی از کتاب و منظرخویش در باب روش تحقیق اشارات و شروحی در ظرف زمانِ نشست، به قدر رفع عطش حاضران، فراهم و در سخن آوردند که حال و هوایی از ادبیات تطبیقی را هم در خود داشت.
در پیرنگی که به دنبال آوردهام، کوشیدهام گام به گام ضمن بیان نکتهها، روش تحقیقِ اعتقادی جناب آقای دکتر را آنچنان پی گیرم که ریسمانی قابل ادراک، آن را به ریسه درآورد.
-
روش تحقیق مبتنی بر روشی علمیست.
-
گستره محاط در میان سه ضلع، میدان مجازی پژوهش است با سه راس: مسئله، نظریه، نقد.
-
و به تعبیری دیگر: یافتن مسئله، پیافکندن نظریه و سرانجام اعتبارسنجی آن.
-
خشت اول، یافتن مسئله است.
-
هر ذهنی توانای فراچنگ آوردن صورت مسئله نیست و آن اذهانی میتوانند که توانای خلاقیتاند.
-
و خلاقیتها یا روش شناختیاند، یا اقتصادیاند، یا اجتماعیاند و یا روانشناختی.
-
پژوهش، فرآیند حل مسئله است.
-
پژوهش در بستری از عقلانیت به پیش میرود تا نقطه عطفی در اوج رخ نماید: نظریه.
-
نظریه به سان چراغ، پژوهشگر را در میانه های پژوهش راهبری میکند.
-
و اما نظریه چیست؟ گزاره هایی مرتبط و منسجم برای حل یک مسئله...
-
و از زبان فرانسیس بیکنِ فیلسوف: داده ها به خوشه های انگور میمانند که افشره آنها نظریهها هستند.
-
نظریه از منظر نقد بر خود مینگرد تا اعتبار خود را بسنجد.
-
اعتبار سنجی، تاییدی بر ورود نظریه در مسئله است.
-
پژوهش به بار مینشیند و درختی در برابرمان از خاک سر برون میآرد از جنس درخت معرفتِ ناصرخسرو:
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
حال درخت روئیده از تخمِ پژوهش، در ریشهها با دو منطق قیاسی و استقرایی پایدار است. دارای تنهای روشمند با سویه علمی و شاخههایی از علوم نظری، و سرشاخهها، همان میوهها، علوم کاربردیاند و همانگونه که طبیعت رنگ به رنگ و انواع دارد. درخت ما هم میتواند. از بنی با جنسیت نظری، فلسفی و ریاضی باشد و یا نه، دارای جنسی تجربی و صنعتی، که میدانیم درخت دیرپای ما آنیست که بنمایههای نظری، فلسفی و ریاضی، آن را راست قامت کردهاند.
و اما در این میان و از نظرگاهی واقع گرا نگاه که میکنیم درمییابیم که چنین روش استواری در پژوهش، تشنگانی طلب میکند تا از برای رفع عطش، پژوهیدن آغاز کنند و اکنون باید بکوشیم تا بستری برای پدیداری این عطش در دانشجویان برپا داریم که ظرفیتی شکل گیرد تا توانای کار پژوهش در چارچوبی اینچنین باشند. بیتردید جناب آقای دکتر نبوی هم بر این نکته اشراف دارند، چرا که از مولانا در این مهم مدد جستند و گفتند:
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
و اما واپسین نکته را از باب نقد میگویم، در قالب یک پرسش و آن این نکته، حال که اینچنین از ادبیات در تایید روش تحقیق سود جستیم و بیگمان میتوانیم در هر باب نکتهای دیگر هم از انبان ادبیات برخوردار شویم، چرا نباید در ریشههای این درخت معرفت، ادبیات را بکاریم؟
1 دی 1394 / تعداد نمایش : 2316